
استرس و کارآفرینی؛ دو واقعیت جدایی نشدنی
خیلی ها اعتقاد دارند حکایت عادت کردن انسان به فشار کاری در طول زندگی شغلی، حکایت قورباغه ای است که اگر در ظرف آبی قرار گیرد و دمای آب کم کم بالا برود؛ بی آنکه متوجه شود، می پزد.!
با این حال، برای کارآفرینی که کار خود را با ۷۵ درصد احتمال شکست شروع می کند؛ این فشار ها اغلب مواقع علت مستقیم شکست کسب و کار محسوب می شوند و نه عوارض جانبی آن…
ایلان ماسک در سال ۲۰۱۵ درباره ی آسیب ها و دشواری های کارآفرینی صحبت کرد؛ به عقیده ی او وقتی از لحاظ احساسی تا این حد با کارتان درگیر باشید، مغزتان شکست کسب و کار را به تجربه ی مرگ تشبیه می کند و این قطعاً چیزی نیست که برای رویارویی با آن آمادگی قبلی داشته باشد.
او می گوید : «باید تلاش زیادی به خرج دهید و استرس زیادی را متحمل شوید و این، از آنچه اغلب مردم تصور می کنند دردناک تر است. از طرف دیگر اغلب شرکت ها موفق نمی شوند به حیات خود ادامه دهند و این موضوع در سطح خاصی از مغز شما شبیه به چیزی مثل مرگ پردازش می شود. مغز ما برای مرگ شرکت ها تکامل نیافته، بلکه یاد گرفته با مرگ واقعی دست و پنجه نرم کند.
به این ترتیب با اینکه مرگ یک شرکت، یک مرگ واقعی نیست، مغز در سطحی از فعالیت های خود قادر به درک تفاوت این دو نیست. به همین دلیل شکست کسب و کار برای کارآفرین به شکل دردناکی استرس زا می شود. هیچ کارآفرینی دوست ندارد این احساس را بیش از یک بار تجربه کند».

تعریف استرس چیست؟
تعریف استرس هم ایجاد و هم اثر را شامل میشود. در واقع استرس نوعی عملکرد بدن است که بموجب آن آسیب و دفرمه شدن رخ می دهد. از نظر فیزیولوژیک تعریف استرس پاسخ ویژه بدن به محرک هایی مثل ترس و یا درد است که برهم زننده یا در تداخل با تعادل فیزیولوژیک بدن هستند.
کسی را میشناسم که مدیرعامل یک شرکت سیستم های پردازنده مرکزی بود که شغلش استرس زیادی داشت (وقتی مبلغی در حدود دو میلیارد دلار درآمد و کار هزاران نفر کارمند به روشن بودن کامپیوتر شما وابسته باشد، طبیعتا شما هم استرس میگیرید) همین استرس منجر به بیماری زخم معده در وی شد. (علت و معلول)
استرس از عوامل مختلفی نشات میگیرد. این عوامل میتواند به مسایل داخلی سازمان و یا عوامل بیرونی مربوط شود. استرس از یک نفر میتواند به سایرین منتقل شود. بسیاری از کارآفرینان استرسشان را به خانواده هم منتقل میکنند که اثر بدی بر خانواده، فرزندان و زندگی شخصیشان دارد. بعلاوه اینکه استرسهای اجتماعی و خانوادگی را به محل کارتان منتقل کنید مانع عملکرد خوب و نیل به اهداف کاری تان میشود.
کسب و کار به خودی خود استرس زا است؛ اعضای هیئت مدیره، همکاران، شرکا، سازمان های دولتی و حتی نوسانات اقتصادی تمرکز یک مدیر را برهم می زنند. بدترین مساله این است که هیچ یک از این موارد قابلیت از بین رفتن را ندارند. این موارد شما را هم شامل میشود. نحوه ی برخوردتان با استرس، کیفیت و موفقیت کسب و کارتان را تحت تاثیر قرار می دهد.
هیچ کس هرگز نگفته که کارآفرینی کار ساده ای است و اگر هم کسی چنین اظهاری کرده باشد، مشخصاً در زندگی اش کارآفرینی را تجربه نکرده است.
به لحاظ روانشناسی کارآفرینان با چالش های سختی مواجه هستند. حتی در خوش بینانهترین حالت، صرف راه اندازی کسب و کار شخصی، بسیار استرس زا است.
یک محیط کار سنگین و چالش آفرین، کارآفرینان را در معرض افسردگی قرار می دهد و در برخی شرایط حتی تمایلات خودکشی را در آن ها افزایش می دهد.
هرگاه زندگی تان به عنوان یک کارآفرین سخت می شود، به یاد بیاورید که تنها نیستید. باید درک کنید که افسردگی و اضطراب، شکست های شخصی نیستند؛ آنچه شما تجربه می کنید، بخشی از جریان زندگی است و با کمی کار روی آن، میتوانید دوباره به مسیر زندگی برگردید.